همین دو سه هفته پیش بود که تام ماتانو طراح چیرهدست مزدا میاتا یا MX-5 از دنیا رفت. رودستر دو نفرهی مزدا در دههی نود میلادی دنیا و خصوصا بازار آمریکا را به هم ریخت. میاتا با طراحی ساده، جذاب و رانندگی لذتبخش و قیمتی بسیار مناسب، تمام فاکتورهای لازم برای اینکه از طرف جوانها مورد توجه قرار بگیرد را داشت. در مقابل داستان خودروساز انگلیسی امجی پر از آه و اشک است. در سالهایی که میاتا در اوج بود، امجی درهای کارخانه را بسته بود و به دنبال یک منجی میگشت. SAIC چین از راه رسید. اژدهای سرخ آن روزها هنوز هیبت و قدرت امروز را نداشت، اما تلاش و برنامهریزی درست، امروز هم نام چینیها را سر زبان انداخته و هم برند اصیل انگلیسی را به وضعیت پایداری رسانده. حالا دنیا تغییرات زیادی به خود دیده که یکی از مهمترینهایش رواج خودروهای برقی است. این بار دست تقدیر آخرین نسل میاتا را در برابر امجی سایبرستر برقی قرار داده؛ خودرویی که تا سال گذشته هم زمزمههای عرضهاش در بازار ایران از سوی فردا موتور شنیده میشد. این مقایسه را به قلم خودرونویس مجله اتومبیل فرانسه بخوانیم که خالی از لطف نیست.
چهارشانه، تکنولوژیمحور و ۱۰۰٪ برقی: ام جی سایبرستر یخ رودستر جمعوجور انگلیسی را آب کرده و در برابر MX-5 قرار گرفته. اما در این جنگ بین قدیم و جدید یک اصل ضروری ثابت باقی مانده: لذت!
MX-5 با موتور سبک، جمعوجور و تشنهی بنزینیاش و کاپوتی که با یک حرکت ساده به پایین انحنا پیدا کرده، یک نمونهی کلاسیک از رودستر کوچک است. طبق افسانهها این ژاپنی کوچک حاصل مکالمهای میان یک خبرنگار آمریکایی به نام باب هال و رییس بخش آمریکای مزدا بود. هال پیشنهاد داد که خیلی جالب میشود اگر یک خودروی روباز دو نفرهی کوچک به سبک انگلیسی از طرف مزدا تولید شود. این پیشنهاد در سال ۱۹۸۹ جامهی واقعیت پوشید. دستور پخت از آن روز تا حالا تغییری نکرده اما اینکه امروز MX-5 کمتر جذاب به نظر میرسد به خاطر فروکش کردن تب خودروهای روباز در جهان است. اما این اتفاق به این معنا نیست که خودروسازها از باور به این نوع خودرو دست کشیدهاند. با ام جی شروع کنیم. یک برند اصیل انگلیسی با تاریخی غنی در زمینهی تولید خودروهای روباز (مثل ام جی A، B و...) که حالا مالک چینیاش با یک کابریوله ۱۰۰ درصد برقی آیندهی آن را ترسیم کرده. اسم این کار را شاید باید شرطبندی گذاشت، چون به جز نمونههای تولید محدود سفارشی مثل تسلا رودستر، سیتروئن e-Mehari و مازراتی گران کابریو فولگوره، هیچکس واقعا نمیداند که ایدهی رودستری که به جای بنزین از وات تغذیه میکند بتواند مورد استقبال قرار بگیرد.
ام جی سایبرستر وارد گود میشود.
در نمای بیرونی سایبرستر هرکاری کرده تا بتواند جلب توجه کند. پشت کاپوت کشیدهاش خطوط برازنده و کلاسیک به لطف جزئیات جذاب برجسته شده؛ جزئیاتی مثل فرم پیکانمانند چراغهای عقب و درهای گالوینگ.البته باید حواستان باشد که با وجود فضای نسبتا محدودی که درها ایجاد میکنند، سوار و پیاده شدن از خودرو نیاز به انعطافپذیری بالایی دارد. نمایش در فضای داخلی هم ادامه پیدا میکند. چهار مانیتور فضایی مثل کاکپیت هواپیما را ایجاد کرده، مخصوصا که سه پنل به سمت راننده تنظیم شدهاند. با اینکه کیفیت مونتاژ دقیق و متریال با پرداخت خوب بر برداشت شما تأثیرگذارند اما میبایست خودتان را با شخصیت قوی این رودستر چینی تطبیق دهید.
.بعد از اینکه از بابت غیر ممکن بودن نشستن در ارتفاعی پایین دلخور شده بودیم، نظرمان به ارگونومی پیچیدهی خودرو جلب شد. در مزدا نیاز ندارید که ۵ دقیقه وقت بگذارید و دفترچهی راهنما بخوانید. سوای منوهای مانیتور، در ام جی آشناسازی فضا و عملکرد کنترلها ضروری است. به علاوه نمایش نقشهی جی پی اس روی مانیتور چپ ایدهی خندهداری است چون در موقعیتی که من مشغول به رانندگی بودم پرههای فرمان بخشی از آن را میپوشاند و سرنشین کناری هم کلا دیدی به مانیتور نداشت.
هیچکدام در زندگی روزمره خوب نیستند.
اگر یک جا باشد که دلمان نمیخواست سایبرستر از ژاپنی کوچک تقلید کند، آنجا بحث فضای بار است. متأسفانه در حالیکه ام جی فضای بار مناسبی دارد که مزدا فاقد آن است، مزدا حتی برای رفع نیاز هم فضای بار ندارد. فضای روی درها به محل قرار دادن جلیقهی ایمنی اختصاص داده شده و اگر شکافی بین دو جا لیوانی کنسول وسط وجود نداشت ما نمیفهمیدیم که باید با گوشیهای موبایلمان چه کنیم! فضای بار کوچک پشت کنسول هم موقع رانندگی در دسترس نیست. برخلاف ۶۲ سانتیمتر طول بیشتر بدنه (۴.۵۴ در برابر ۳.۹۲ مزدا) سایرستر، این چینی هم برای استفادهی روزمره چندان بهتر از مزدا نیست. هرچند که نباید منکر فضای ذخیرهی بار مناسب قرار دادن ژاکت یا کیف در پشت کنسول شد و فراموش نکرد که صندوق ۲۴۹ لیتریاش حدود دو برابر صندوق MX-5 (۱۳۰ لیتر) است.
در بزرگراه ام جی به مراتب لذتبخشتر است.
ملاحظات مربوط به فضای بار وقتی که پشت فرمان رودسترهایمان مینشینیم پیش پا افتاده به نظر میرسند، حتی اگر به خاطر کمبود وقت فقط میتوانیم خودروها را در پیست آزمایش کنیم. همانطور که حدس میزدیم نویز کسلکنندهی کابین MX-5 اجازهی گوش دادن با خیال آسوده به رادیو را ازمان میگیرد. در عوض سایبرستر واقعا یک جنتلمن آرام است و حتی با بستن سقف، خبری از صدای سوت مانندی که در اکثر خودروهای برقی شنیده میشود هم نیست.
پشت فرمان سایربستر کیلومترها پشت سر هم و بدون خستگی طی میشوند و تنها نکتهی منفی خالی شدن سریعتر از حد انتظار باتریها است. ما کروز کنترل را روی ۱۳۵ کیلومتر بر ساعت تنظیم کرده بودیم و در این حالت فاصلهی زیادی با رقم اعلامی ۵۰۷ کیلومتر برای برد پیمایشی داشتیم و برای همین مجبور شدیم تا باتری ۷۷ کیلوواتی را در حالت شارژ سریع قرار دهیم تا به ۸۰ درصد برسد. این اتفاق یک بار دیگر ثابت کرد که قدرت شارژ وعده داده شده تا ۱۴۴ کیلووات به ندرت در شرایط واقعی امکان عملی شدن دارد.
الکتریسیته جایگاه خودش را بین خودروهای روباز دارد.
بالاخره به بخش زیبایی از پارک محلی مونتانیه دو رنس رسیدیم. زیر نور خورشید وقت آن بود که سقفها را باز کنیم. این کار برای سایبرستر به شکل کاملا اتوماتیک و ظرف چند ثانیه انجام شد که سریعتر از MX-5 بود. برای باز کردن سقف مزدا باید دو قلاب را باز کرد و بعد سقف را به عقب کشید. در سایربستر نرمی، گوش به فرمان بودن و پاسخدهی سریع موتور برقی خیلی خوب با شرایط رانندگی با سقف باز جفتوجور شده. شما خیلی زود به نبودن ادوات مکانیکی عادت میکنید و برای آنها که دوست دارند صدای «اسپرتی» را در پسزمینه داشته باشند هم امکان پخش فیک این صدا وجود دارد. باز هم بگوییم که در سایبرستر از بیصدایی حاکم بر کابین شگفتزده میشوید. این موضوع آن آرامشی که از رانندگی با این ام جی توقع میرفت را تقویت میکند. موتور ۳۴۰ اسب بخاری و ۴۷۵ نیوتون متری آن قدر توان دارد که به راحتی این خودروی دو تنی را به مانور وا دارد (با شتاب صفر تا صد کیلومتر ادعایی ۵ ثانیه) و سواری راحتش هم هیچ شکی در انتخاب آن برای رانندگی باقی نمیگذارد. این خودروی چینی برای گشت زدن زاده شده و با وجود تقسیم وزن متعادلش دوست ندارد که با خشونت و تندی رانده شود؛ وگرنه با خاموش کردن سیستم کنترل پایداری شروع به مانورهای گهوارهای میکند و به خودرویی سخت کنترل تبدیل میشود. ام جی را باید بیشتر به خاطر راحتیاش ستایش کرد؛ حتی اگر رینگهای ۱۹ اینچیاش لرزشی را ایجاد کنند که به نظر برسد سیستم تعلیق نمیتواند از پس آن بربیاید.
حال و هوای به سبک قدیم مزدا MX-5
بعد از چند ساعت وقت گذراندن در کابین سایبرستر نشستن پشت فرمان MX-5 شوکهکننده است. نه به این خاطر که چیدمان کلاسیکی دارد یا دکمههای بزرگ تهویه و نشاندهندههای عقربهای واقعی در آن به چشم میخورد، بلکه بیشتر به خاطر موقعیت قرارگیری چسبیده به زمین راننده؛ همانطور که از خودرویی اینچنینی انتظارش میرود. نه! سورپرایز اصلی این است که این ژاپنی کوچک در مقایسه با سایبرستر کاملا آسمی به نظر میرسد! چند دقیقهی اول رانندگی با آن تجربهای توام با اضطراب است؛ دست کم قبل از اینکه «راهنمای کاربران» MX-5 را به یاد بیاورم. از آنجا که موتور کوچک ۱.۵ لیتری تنفس طبیعیاش (تنها موتور موجود، چون موتور ۲ لیتری دیگر ارائه نمیشود.) فقط ۱۵۲ نیوتون متر گشتاور در دور موتور ۴۵۰۰ عرضه میکند و شما مجبورید تا گیربکس عالیاش را مدام اذیت و آزار کنید تا بتوانید به توانایی دلخواهتان دست پیدا کنید. این سبک رانندگی قدیمیمآب وقتی جالبتر میشود که متوجه میشوید موتور ۴ سیلندر بهترین عملکردش را در نزدیکی ردلاین و دور موتور ۷۵۰۰ نشان میدهد. چیزی که رانندگی با MX-5 را جذابتر هم میکند وزن سبک آن است. با وزنی که به زحمت به ۱۱۰۰ کیلوگرم میرسد چیزی حدود ۸۰۰ کیلوگرم از سایبرستر سبکتر است که نتیجهاش چابکی عالی و تغییر مسیر بدون اینرسی است که باعث میشود در بسیاری از جادههای پرپیچوخم حسابی از سواری با آن لذت ببرید. این مزدای کوچک هنوز تجربهی رانندگی پر شور و شعفی را ارائه میکند که توضیح میدهد چرا توانسته ۳۵ سال در این بازار دوام بیاورد.
لذت خودروی روباز همیشه پابرجاست
تعریف و تمجید از احساس لذت و جذابیت سواری ارائهشده از سوی MX-5 (با قیمت پایه ۳۳ هزار یورویی) به این معنا نیست که شایستگیهای سایبرستر را فراموش کنیم. سایبرستری که از لحاظ قیمت با مزدا در یک لیگ نیست (۶۲۹۹۰ یورو). ام جی با راحتی که در طول آزمایش نشان داد ما را اغوا کرد. راحتیاش و سکوتی که با بستن سقف بر کابین آن حکمفرما میشود...همگی من را قانع کردند تا ام جی را بهترین وسیلهی نقلیه برای بازگشت از اتوبان به پایتخت بدانم؛ البته با یک شارژ سریع ۲۰ دقیقهای برای پر کردن باتریها. در مورد اینکه آیندهی خودروهای روباز برقی چگونه خواهد بود هنوز زود است نظر بدهم.
گزارش