همانقدر که هیوندای سانتافه برای ما خاطرهانگیز است، برای آمریکاییها هم نامی آشناست. ما زمانی چشممان به جمال این کرهای اخمو و دوستداشتنی روشن شد که بیش از یک دهه از واردات آخرین خودروهای روز دنیا به کشورمان میگذشت و شناخت روزمرهمان از خودروهای به اصطلاح «شاسی بلند» به نامهایی تکراری مثل پاترول و پاجرو و لندروور محدود میشد. اما آمریکاییها زودتر از ما با اولین کراساوور هیوندای در بازار کشورشان آشنا شده بودند. سانتافه در آمریکا نیز بسیار پرفروش شد و حالا که حدود یک سالی از معرفی تازهترین نسل آن میگذرد (که این بار هم ما از دیدن آن در خیابانها محرومیم) طراحی جدید آن شگفتیساز شده است. به همین دلیل بد نیست به سیر تحول طراحی این کرهای مشهور نگاهی بیندازیم و تغییرات آن در مرور زمان را بررسی کنیم.
نسل اول: ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶
هیوندای در نمایشگاه خودروی ژنو ۲۰۰۰ از اسیووی کوچکی رونمایی کرد که نیمی از بخش پایینی بدنهی آن با پلاستیک تیره پوشانده شده بود. این تضاد رنگی و استفادهی گسترده از پلاستیک جزئی از ترند طراحی اوایل دههی ۲۰۰۰ میلادی بود که هیوندای هم از آن استفاده کرده بود تا در کنار گلگیرهای ماهیچهای، چراغهای جلوی ذوزنقهای و خط کمر (مرز میان شیشههای کناری و بدنه) کوتاه و یکنواخت، حالوهوایی از یک خودروی خانوادگی اما اخمو و خشن را به نمایش بگذارد.
در داخل هم استفادهی گسترده از پلاستیک تیره و دریچههای تهویه مطبوع دوقلوی چسبیده با گوشههای نرم، خطوط منحنی در جایجای داشبورد و غربیلک فرمان، ویژگیهایی بودند که حالوهوای سانتافهی نسل یک را تا حدودی محافظهکارانه نشان میدادند.
هیوندای در طول پنج سال حضور این خودرو در خط تولید یک فیسلیفت هم برای سانتافه ارائه کرد و جالب است بدانید این خودرو نسبت به رقبای زمان خودش بدنهای طویلتر و پهنتر داشت.
نسل دوم: ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲
این همان سانتافهی مشهور ماست! «شاسی بلند» دوستداشتنیای که هنوز هم وقتی در خیابانها میبینمش نمیتوانیم زیبایی و نوآوری زمان عرضهاش را نادیده بگیریم. چراغهای کشیده با آرایش توام با چاشنی جدیت لامپها، جلوپنجرهی بزرگ (که در نمونههای عرضهشده در آمریکا کوچکتر شده بود تا حالوهوایی خانوادگیتر داشته باشد) و نیمرخی با انحنای بیشتر، حالوهوایی کاملا متفاوت نسبت به نسل قبل را به این سانتافه بخشیده بودند.
تشابه فرم چراغهای جلو و عقب از ویژگیهای نوآورانهای بود که سنت رایج اسیووی در استفاده از چراغهای عمودی عقب را میشکست. سانتافهی نسل دوم بهمراتب چهرهای هجومیتر و اسپرتتر داشت که با وجود یک برادر بزرگتر لوکس (وراکروز) و برادر کوچک جمعوجورتر (اسپورتیج) میتوانست خانوادهها و افرادی را هدف قرار دهد که به دنبال یک اسیووی نسبتا کوچک اما با ویژگیهای اسپرت و امکانات مناسب بودند.
کابین هم با قرار گرفتن مانیتور در میان دریچههای عمودی تهویه مطبوع، استفاده از رنگهای کرم و چوب در برخی تریمها، حجمسازی پیشانی داشبورد و فرمان چهارشاخه، حالوهوایی کاملا متفاوت نسبت به گذشته و قابل قیاس با رقبای ژاپنیاش را پیدا کرده بود.
نسل سوم: ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸
رشد تدریجی ابعاد بدنهی سانتافه به هیوندای اجازه داد تا در نسل سوم امکان سفارش ردیف سوم و تبدیل خودرو از ۵ به ۷ نفره را فراهم کند. خریداران آمریکایی میتوانستند با سفارش نمونهی بلندتر هفت صندلی را در کابین داشته باشند.
جلوپنجرهی شش ضلعی، چراغهای زاویهدار، خط شخصیت (character line) برجسته و خط کمر مرتفعتر نسبت به گذشته که در مسیر خود به سمت انتهای خودرو ارتفاع میگرفت، ویژگیهایی بودند که این سانتافه را نه «خیلی دورتر» اما متفاوتتر و اسپرتتر از نسل قبل میکردند.
فضای داخلی هم با حضور چشمگیر انواع قوسها و انحناها، عقب رفتگی سطوح و اضافهشدن قطعات با روکش فلزی به بخشهای مختلف، حالوهوایی مدرنتر و پرانرژیتر پیدا کرده بود.
نسل چهارم: ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳
این نسل را باید یک دوران گذار جدی و تحول اساسیتر نسبت به نسل قبل به حساب آورد که با تغییر زبان طراحی هیوندای همراه بود. چراغهای افقی بسیار باریک، جلوپنجرهای که به شکل اغراقآمیزی افزایش ابعاد پیدا کرده، خط شخصیت برجسته اما افقی و بسیار نزدیک به خط کمر، سطح وسیع زیر دستگیرههای در که طراحان از آن برای ایجاد بازی نور بهره بردند و حفرهی اغراقآمیز پروژکتورهای جلو، همگی از حاکمشدن زبانی جدید در طراحی هیوندای و البته سانتافه خبر میدادند.
کابین هم با فاصلهگرفتن از فرم رایج کابین اسیوویهای کرهای و ژاپنی، با دریچههای افقی، برشها و تمایل «رو به پایین» اجزا، شخصیتی همسو با طراحی خارجی پیدا کرد تا مجموعا نسل چهارم سانتافه را به خودرویی با طراحی «ترند» و مطابق مد روز تبدیل کنند که البته شاید به همین دلیل عمر کوتاهتری هم نسبت به نسلهای قبلی داشت.
نسل پنجم: ۲۰۲۴
و حالا جنجالیترین طرح تاریخ ۲۴ سالهی حیات سانتافه. نسل پنجم بذری که در نسل چهارم کاشته شده بود را به شکلی اغراقآمیز داراست و البته توام با یک چرخش اساسی در نگاه طراحان به هویت برند هیوندای و مدل محبوب سانتافه.
اگر طراحی سانتافه از نسل اول تا چهارم را در یک نگاه کلی توصیف کنیم، حضور احجام نرم و خطوط منحنی ویژگی ثابت و رو به گسترش هر نسل هستند. تلاش برای «کشیدهتر کردن» و «ایجاد انحنا» در سطوح و خطوط، خط مشی ثابت طراحان سانتافه بودهاند. در کابین هم «پر زرقوبرقتر کردن» سیاست اصلی بود. شاید چون مشتریان سانتافه بدشان نمیآمد خود را سوار بر خودرویی لوکس تصور کنند. اما تمام این استراتژیها به یکباره در نسل پنجم کنار گذاشته شدهاند.
در طراحی بدنه با بهکارگیری ساختار جعبهای، خطوط محو و مستقیم در کنار تمرکز بر آرایش و جلوهی چراغها (H نشانگر هیوندای) و جلوپنجره، گویی فرم سهبعدی را به سطوحی دوبعدی تفکیک کردهاند. همهچیز در سانتافهی جدید جلوهای واضح و مشخص دارد: ورودیهای روی سپر مستطیلهایی کاملا با مرزبندی مشخصاند، چراغها و جلوپنجره نیز همینطور و حتی در مرز میان گلگیرها و بدنه هیچ ملایمت و محو شدنی به چشم نمیخورد.
در کابین هم طرحهای شلوغ قبلی، جای خود را به یک طرح مینیمال دادهاند. سطح داشبورد تقریبا عمودی است و دریچههای تهویه با از دست دادن فرمهای رایج قبلی، شکلی یکپارچه و سرتاسری پیدا کردهاند. کابین سانتافهی نسل پنج، هم «قدیمی» است و هم «آخرالزمانی»! هم به سادگی طرحهای دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی شباهت دارد و هم گویی از یک فیلم علمی-تخیلی مربوط به سال ۲۰۸۰ وارد زمان ما شده است.
طراحی سانتافهی جدید را زشت یا زیبا بدانید، باز هم به احتمال زیاد موافقید که هیوندای با این طرح دست به ریسک بزرگی زده است. قماری بر سر یکی از پرفروشترین محصولاتش که عموما طیف مشتریان محافظهکاری دارد و حالا باید دید آیا پنجمین نسل کوتاهترین طول عمر را در میان نسلهای سانتافه خواهد داشت یا به عنوان یک موفقیت تاریخی، سرآغاز راه جدیدی در دنیای طراحی هیوندای خواهد شد؟ آیا سانتافه همان کاری را با هیوندای خواهد کرد که سری ۷ کریس بنگل در اوایل دههی ۲۰۰۰ با بام کرد؟
گزارش