به احتمال خیلی زیاد شما هم مثل ما دوران طلایی کانسپتهای خیرهکنندهی ایتالیایی را به خاطر ندارید. دورانی که طراحان هنرمند و خبرهای چون جیاجیارو، پینین فارینا، برتونه و... مجسمههای متحرکی را میآفریدند که جهانی با ارتباطات محدود زمان خود را در مینوردیدند و در یادها ماندگار میشدند تا امروز هم بعد از گذشت سالهای پرشمار، باز وقتی برگهای تاریخ دنیای طراحی خودرو را ورق میزنیم، نتوانیم از مکث کردن و مرور آن شاهکارها دست برداریم.
آلفارومئو ۳۳ ناواجو یکی از این شاهکارهاست. کانسپت نوآورانهای که طرحی جلوتر از زمان خودش داشت و وقتی در نمایشگاه خودروی ژنو ۱۹۷۶ به معرض نمایش درآمد بسیار مورد توجه قرار گرفت. داستان از جایی شروع شد که آلفارومؤ براساس مدل مسابقهای تیپو ۳۳ یک کوپهی جذاب و هیجانانگیز موتور وسط را در سال ۱۹۶۷ به خط تولید فرستاد. البته این خط تولید ارتباطی به تولید انبوه نداشت و فقط ۱۸ دستگاه از این خودرو که « ۳۳ استرادل» نام گرفته بود، به مشتریان تحویل داده شد. بعد از توقف زودهنگام تولید استرادل، انگار مسابقهای بین طراحان ایتالیایی شکل گرفته بود تا هرکدام کانسپت دستپروردهی خودشان را روی شاسی و ساختار این خودرو طراحی کنند. کانسپتهایی مثل کارابو، ایگوآنا و کونئو نمونههایی هستند که برپایهی ۳۳ استرادل شکل گرفته بودند.
مطمئنا پلتفرم ۳۳ استرادل تا ابد نمیتوانست میزبان طرحهای تازه باشد، اما چه خوب که آخرین کانسپتی که بر اساس آن طراحی شد یک شاهکار ماندگار در دنیای خودرو است: آلفارومؤ ناواجو. کوپهای که انگار در سفر زمان از پنجاه سال جلوتر آمده بود و دستان نوچیو برتونه آن را خلق کرده بودند.
ناواجو طرحی داشت که سبک و سیاق آن در دههی هفتاد میلادی رواج پیدا کرده بود و نمودش را میشد بعدا در دههی هشتاد و فرمهای جعبهای و راستگوشهای که جای خطوط نرم و سطوح منحنی دههی هفتاد را میگرفتند دید. اما فقط فرم یکپارچه و خطوط برجسته و راستگوشه ویژگی اصلی ناواجو نبودند. ستونهای نامرئی، چراغهای مخفی، حذف جلونجرهی مرسوم و استفاده از هواکشهای تقریبا نامرئی روی کاپوت، اسپویلر عقب غولپیکری که به زیبایی انتهای سقف را در خود جای داده و گلگیر عقبی که نیمی از چرخها را پوشانده بود، همگی در کنار یکدیگر طرحی بسیار چشمنواز و خوشتناسب را خلق کردند که هر بار تماشای آن از زوایای مختلف، میشود نکات تازهای را از آن کشف کرد.
حتی در فضای داخل هم حال و هوایی متفاوت از آنچه که دنیای خودرو تا زمان رونمایی ناواجو (۱۹۷۶) به خود دیده بود را میشد تجربه کرد. فرمانی که انگار پاره خطی است انحنادار که در بخش پایینی ساختاری دو تکه دارد. داشبورد استوانهای افقی بود که دریچههای تهویه و ادوات را با همان شکل استوانهای در خود جای داده بود. شاید به همین دلیل است که ناواجو رو باید یک شاهکار دانست، چون علاوه بر رعایت دقیق تناسبات، از دستور زبان واحدی در طراحیاش استفاده میکرد. قواعد ترکیببندی احجام ناواجو را به کلاس درس طراحی تبدیل کردهاند. هیچ عنصر زائدی نه در خارج و نه در داخل به چشم نمیخورد. هیچ بخشی منطق و زبانی مستقل ندارد و کوچکترین عناصر، حتی دکمههای داخل کابین هم جزئی از کلیت بزرگتری هستند که فرم آنها را تعیین میکند.
برتونه برای طراحی این بدنه از متریالی استفاده کرده بود که در دههی هفتاد و عصر پلاستیک، هم نوآورانه بود و هم به نوعی ترند تبدیل شده بود: فایبرگلاس. هرچند این کانسپت هیچوقت روانهی بازار نشد، اما به موتوری ۲ لیتری V8 مجهز بود که ۲۳۰ اسب بخار قدرت تولید میکرد و با توجه به استفاده از فایبرگلاس که وزن خودرو را به شکل چشمگیری کاهش میداد، میشد توقع توانایی حرکتی خوبی را از این کوپهی جذاب داشت.
متأسفانه مثل بسیاری از کانسپتهای آن روزها، برتونه فقط یک دستگاه ناواجو ۳۳ تولید کرد و هیچوقت مشخص نشد که آیا آن را واقعا به قیمت ۳ میلیون دلار فروخت یا برای خودش نگه داشت. با اینحال چه این خودرو فروخته شده باشد و چه در انبار برتونه خاک بخورد، تصاویر بهجا مانده از آن، نام و طرحش را در تاریخ دنیای خودرو ماندگار کردهاند.
گزارش