نقل قول معروفی در استرالیا هست که میگوید: «اگر میخواهید به جاهای دور و ناشناخته بروید، سوار لندرور شوید. اما اگر میخواهید که بتوانید برگردید شما به یک لندکروز نیاز خواهید داشت.» به عنوان یک آسیایی هیچ لذتی بالاتر از این نیست که در هر فرصتی این نقل قول را به همکارها و عاشقان لندرور انگلیسیام بگویم.
جدای از این شوخیها، این یکی از استوارترین وزنههای قابل اعتماد بودن، سختی و مقاومت است و داستان از همینجا شروع میشود: تویوتا لندکروز اورجینال.
مثل دیگر وزنههای آفرود مثل جیپ و لندرور، این «جیپ» تویوتا (نامی که از قدیم به آن معروف بود) به عنوان یک خودروی نظامی آفرود برای نیروی پلیس ملی ژاپن در سال ۱۹۵۱ طراحی شد. اما تویوتا هیچوقت موفق به بستن قرارداد با نیروی پلیس نشد و رقابت را به میتسوبیشی باخت. پس دسترنج طراحیاش را به مدلی قابل استفاده برای مصارف غیرنظامی تبدیل کرد و در سال ۱۹۵۳ آن را با نام اکنون نمادین لندکروز روانهی بازار کرد.
در سال ۱۹۵۵ تویوتا لندکروز را با معرفی سری ۲۰ بهروزرسانی کرد که شامل طیفی وسیع از تغییرات مثل کابین تماما سربسته میشد. از جملهی این تغییرات همینطور شروع فروش جهانی لندکروز بود. در سال ۱۹۶۰ سری ۴۰ هم معرفی شد که همان خودرویی است که ما تجربهی رانندگی با آن را داریم. همان نسلی که خیلیهایمان آن را به عنوان «لندکروز اورجینال» میشناسیم.
تا به امروز لندکروز راه خودش را به دشوارترین جادهها و موانع طبیعی پیدا کرده و به خاطر قابل اطمینانبودن بیهمتا و تکیهپذیر بودنش شهرتی جهانی پیدا کرده است. این توانمندی به لطف شاسی مجزای سخت، سیستم قابل انتخاب چهار چرخ متحرک و موتور شش سیلندر خطی تویوتا محقق شده است. در واقع این موتور سری F است که در ترکیب با کلمهی جیپ، مدل جاودانهی FJ را خلق کرده است.
زمانی که سری ۴۰ وارد شد، تویوتا لندکروز را به مجموعهای از حق انتخاب موتورهای بنزینی و دیزلی ارائه کرد، اما آن موتوری که لندکروز با آن به شهرت رسید، موتور ۳.۹ لیتری با بلوک ریختهگری شدهی مستحکمش بود. در نقطهی مقابل، در سال ۱۹۶۱ لندرور سری II-A را فقط با یک موتور ۲.۶ لیتری شش سیلندر بنزینی ارائه میکرد که آن هم فقط محدود به مدلهای «کشیده» بود.
J40 به طور مداوم از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۴ در ژاپن و دیگر کارخانههای تویوتا تولید میشد. تولید آن حتی تا سال ۲۰۰۱ در برزیل ادامه داشت. در طول عمر طولانی سری ۴۰، این خودرو را میشد با بدنههای کوتاه با سقف فلزی، سقف برزنتی، وانت و نمونههای واگن کشیده سفارش داد. سخت است که تعداد کلی تولیدشده را پیدا کرد چون این تویوتا تحت لیسانس و نامهای مختلف در کارخانههای متعددی تولید شده است.
در اواسط دههی شصت میلادی تویوتا لندکروز همچنان در اوج محبوبیت بود. پس تویوتا به جای آنکه مدل جایگزینش را معرفی کند، تصمیم به معرفی نمونهای بهمراتب مدرنتر گرفت که صرفا با اتاق کشیده (واگن) عرضه شود. این مدل سری ۵۰ نام گرفت که همزمان با سری ۴۰ تا سال ۱۹۸۱ روی خط تولید بود و در نهایت با سری ۶۰ واگن جایگزین شد.
در سال ۱۹۸۶ بالاخره سری افسانهای ۴۰ با سری ۷۰ جایگزین شد که از لحاظ تواناییهای آفرود با سری ۴۰ اشتراکات زیادی داشت و تا به امروز هم در حال تولید شدن است. البته که شهرت افسانهای لندکروز به حدی بود که تویوتا در سال ۱۹۹۰ تصمیم گرفت تا سومین خط تولید آن را هم تحت عنوان مدلهای سری «سبک» یا light-duty افتتاح کند که امروز مدلهای اروپایی لندکروز را شامل میشود.
برخلاف تنوع مدلهای مختلف، پایه و اساس لندکروز همیشه استوار بوده. با اتاقهای سخت و محکم براساس معماری body-on-frame و موتورهای حجیم و طراحی و قطعات مخصوص عبور از سختترین جادهها و مسیرهای آفرود. تقریبا در تمام موارد تویوتا هیچوقت تن به استفاده از تکنولوژیهایی مثل قفل دیفرانسیل نداد و حتی در سری مدرن ۷۰ هم بهکارگیری اکسلهای زنده ادامه پیدا کرد. امروز لندکروز سری ۷۰ به شکل محدود و در قالب مدلهای کوتاه و کشیده کماکان تولید میشود.
این سری هفتادهای مدرن، در واقع فقط بهروزرسانی شدهاند و کماکان محبوبیتشان را در استرالیا، آفریقا و خاورمیانه حفظ کردهاند. این لندکروزها حتی مورد علاقهی سازمانها و نهادهای مختلف هم هستند و نقشی مهمی در ناوگان نیروهای حافظ صلح سازمان ملل ایفا میکنند. این محبوبیت چنان است که تویوتا هنوز هم مدلهای معروف به «نفربر» را که با بدنهی کشیده فقط دو در جلویی و یک در انتهایی دارند روی خط تولید دارد.
ما این شانس را داشتیم که پشت فرمان یک لندکروز ۱۹۵۲ بنشینیم و آن را روی تپههای اسکاتلند آزمایش کنیم. این تجربه فرصتی بود تا نه فقط نسبت به لندکروز اورجینال آشنایی بیشتری پیدا کنیم که متوجه شویم تویوتا چطور روح آن را در کالبد نسل جدید لندکروز ۲۵۰ که در شورومهای تویوتا در انگلستان به فروش میرسد، دمیده است.
رانندگی با لندکروز اوریجینال
روی صندلی راننده اولین چیزی که شما را شگفتزده میکند بزرگی ابعاد فرمان است. این خودرویی بدون فرمان هیدرولیک است که یعنی تنها کمک شما موقع پارککردن اهرمها هستند، نه گردش هیدرولیک و نه مثل خیلی خودروهای امروز الکترونیک.
پیدا کردن سویچ در داشبورد فلزی، جا زدن آن و یک دور چرخاندن برای روشنکردن موتور. کنترل سریع عقربهی دما نشان میدهد که این شوالبهی کهنسال خیلی رانده نشده. دمای روغن خوب است، پس نیازی نیست سراغ ساسات برویم. جا زدن دسته دندهی غولپیکر، رها کردن کلاچ و لندکروز صدای شش سیلندر خطیاش را مشابه یک سدان بزرگ آشکار میکند، البته یکی از آن سدانهای خشن.
شکی نیست آنهایی که قبلا عادت به راندن لندرور سری 1S یا جیپ ویلی را داشتند، فکرکنند که این لندکروز کمی بیشتر از آن دو تا فرهیخته و آرام است. خودروی مالک خودروی این تست تویوتای آلمان است و برخلاف آنکه کاملا تند و تیز به نظر میرسد، بیشتر عتیقه و آنتیک است، حتی در مقیاس خودروهای آفرود قدیمی. FJ40 به اکسلهای فعال در هر دو طرف و سیستم چهارچرخ متحرک انتخابی با قفل دیفرانسیل مرکزی مجهز است.
این اتصال مکانیکی وقتی قصد شروع به حرکت دارید کاملا احساس میشود. وقتی کلاچ را رها میکنید انگار یک قرن طول میکشد تا خودرو به جلو حرکت کند. ارتفاع کلاچ هم آن قدر بلند است که حس میکنم موقع بالا آوردن پا، زانویم چونهام را میخاراند. فرمان هم خیلی سنگین است و فقط وقتی از وزنش کم میشود که خودرو شروع به حرکت کرده باشد اما حتی آن موقع هم احساس میکنید برای یک تغییر مسیر ساده دارید فرمان را از جایش در میآورید.
اما در همان یک تجربه، لندکروز به شکل باورنکردنیای سواری خوبی داشت. موتور نرم کاملا پاسخگو و فرمانپذیر است، مخصوصا وقتی قصد مسافرت طولانی دارید. کاربراتوری بودن و کنترلشدن صرفا با یک کابل که به پدال گاز وصل است به این معناست که واکنش آن به فشردن پدال گاز آنی است و همین شما را شگفتزده میکند. رانندگی با این خودرو کار سختی است اما در عین حال رضایتبخش است و دروازهای از شهود را به دنیایی که در آن اسیوویها چیزی بیشتر از اتصالات مکانیکی نبودند را میگشاید.
اکسلهای فعال وقتی تندتر میرانید مطمئنتر احساس میشوند و فرمان هم انگار فقط کمی با غلطیدن خودش و بعد چپ کردن ماشین فاصله دارد. این احساس چپ کردن به خاطر فاصلهی بین دو محور کوتاه تشدید میشود، اما عصاره و روح خودرو احساس تکیهپذیر بودن بینهایت و القای این حس است که لندکروز نابودنشدنی است.
خیلی وقتها که با خودروهای قدیمی رانندگی میکنیم، میبایست یک دستکش مخملی بپوشیم تا مبادا قطعهای مهم از تاریخ را نابود کنیم. برخلاف این رویه، FJ40 این حس را میدهد که حتی اگر یک زمستان هم کنار سیلاب رهایش کنیم، باز هم عین روز اولش است.
گزارش