سریعترین خودرو تا دهه 60 میلادی را بشناسید
دهه 1960 میلادی برای آمریکاییها با اوجگیری صنعت خودروسازی و دستیابی به بالاترین سطح از تکنولوژی روز مصادف شد. در آن دوران که اروپاییها برای دستیابی به قدرتهای فراتر از 200 اسب بخار جان میکندند و ژاپنیها با تولید محصولات ریز جثه و کم مصرف غیر کاربردی در بازار جهانی، کلاهشان پس معرکه بود، آمریکاییها برترین و تاریخیترین محصولات خودرویی جهان را به بازار عرضه میکردند.
در میان تعداد قابل توجه خودروسازان آمریکایی که با ورود به دهه 1960 میلادی بسیار پر و بال گرفته بودند، نام استیودیبیکر (Studebaker/بخوانید: استیودی-بِیکِر) همچون خورشید میدرخشید. علت این درخشش روانه کردن محصولی رادیکال و توانمند با نام آوانتی (Avanti/در ایتالیایی به معنای حرکت رو به جلو) به بازار در سال 1962 بود که با بهرهگیری از المانهای طراحی ظاهری و فنی منحصر به فرد بخشی از اعجاب تاریخ خودروسازی بینالمللی را به نام خود ثبت کرد.
یک خودروساز با سابقه
استیودیبیکر که در ایران با تلفظهای عجیب و غریبی چون اشتودبِکِر، اِستادبِکِر و استودبِیکِر نیز شناخته میشود در زمان عرضه مدل آوانتی، تاریخی فراتر از صد سال را در تقویم خودرویی جهان ورق میزد. این خودروساز باسابقه، فعالیت خود را در سال 1862 و با طراحی و تولید کالاسکههای اسب کِش که به کُوچ (Coach) معروف بودند آغاز کرد و از این رو یکی از قدیمی ترین کوچ بیلدر (Coachbuilder) یا اتاق سازهای قدیمی جهان به شمار میآمد. این اتاق ساز در سال 1902 و با تولید خودروهای الکتریکی وارد صنعت خودروسازی شد تا همچنین یکی از قدیمیترین خودروسازان آمریکایی نیز لقب بگیرد.
هرچند محصولات استیودیبیکر به واسطه بهرهوری از ویژگیهای منحصر به فرد، کیفیت بالا و توانمندی درخور توجه محشر بودند، اما قیمت نسبتا بالاتر این آثار هنری-صنعتی اصلیترین عامل بازدارنده افزایش تیراژ و نرخ فروش به حساب میآمد. از این رو این برند در برابر خودروسازان آمریکایی پرتیراژتری چون جنرال موتورز تاب نیاورد و در سال 1967 به ورشکستگی تن داد.
آینده در گذشته
استیودیبیکر آوانتی برای اولین بار در 26 آوریل سال 1962 در نمایشگاه بین المللی خودرو نیویورک به عموم مردم معرفی شد. در راستای این مراسم رونمایی یک دستگاه استیودیبیکر آوانتی به "راجر وارد"، برنده رقابتهای اتومبیلرانی ایندیاناپلیس 500 (Indy 500) به عنوان بخشی از هدایای این پیروزی تقدیم شد و از این رو راجر وارد اولین مالک خصوصی آوانتی بود.
طراحی نمای خارجی آوانتی از هر نظر انقلابی و سنت شکن بود. این خودرو از کلاس خودروهای لوکس شخصی در فرمتهای کوپه دو نفره و چهار نفره (2+2) به تولید رسید که از سبک طراحی نوین و کاملا سنت شکن آمریکایی بهره میبرد. سبک طراحی استیودیبیکر آوانتی به اندازهای رادیکال بود که حتی نمونه مشابه آن در میان طراحان ایتالیایی نیز دیده نشده بود. نزدیک ترین سبک طراحی به آوانتی را شاید ولوو P1800 داشته باشد که آن هم از بسیاری جهات چند سر و گردن پایینتر از آوانتی میایستد. این سبک طراحی عجیب و غریب در حقیقت حاصل الهامگیری طراحان آوانتی از صنعت هوا فضا و جتهای جنگنده عصر وینتج بود. اگرچه در آن دوران هیچ تونل بادی وجود نداشت تا بتوان میزان ارودینامیک بودن خودرو و ضریب درگ (Cd) آن را اندازه گیری کنند، اما پایداری و توانمندی آوانتی برای دستیابی به سرعتهای بالا نوید از یک طراحی بی نقص میداد.
سبک طراحی استیودیبیکر آوانتی به اندازهای رادیکال بود که حتی نمونه مشابه آن در میان طراحان ایتالیایی نیز دیده نشده بود. نزدیک ترین سبک طراحی به آوانتی را شاید ولوو P1800 داشته باشد که آن هم از بسیاری جهات چند سر و گردن پایینتر از آوانتی میایستد. این سبک طراحی عجیب و غریب در حقیقت حاصل الهامگیری طراحان آوانتی از صنعت هوا فضا و جتهای جنگنده عصر وینتج بود.
آوانتی بر فاصله محورهای 2768 میلیمتری شاسی استیودیبیکر لارک سقف تاشو سوار شده بود و ابعاد خارجی آن به ترتیب طول×عرض×ارتفاع برابر با 4887×1786×1367 میلیمتر بود. این خودرو پیشرانه جلو-دیفرانسیل عقب (FR Layout) برای اولین بار در میان خودروهای آمریکایی از طراحی ظاهری فاقد جلوپنجره بهره میبرد. در نتیجه اکسیژن مورد نیاز پیشرانه و هوای خنک کننده سیستم انتقال نیرو از زیر خودرو به محفظه پیشرانه انتقال مییافت که در نوع خود منحصر به فرد بود. این سبک طراحی فنی با نام تنفس از کف (Bottom Breather) تا دهه 1980 میلادی در میان خودروهای آمریکایی باب نشد.
تولید استیودیبیکر آوانتی با آن طراحی منحصر به فرد و پیچیده برای تولید به سبک رایج با فولاد بسیار چالش بر انگیز و هزینه بردار ارزیابی شد، از این رو استیودیبیکر برای تولید پنلهای بدنه به سراغ شرکت تولید کننده قطعات پلاستیکی تقویت شده با الیاف شیشه یا همان فایبرگلس رفت که مسئولیت تولید بدنه شورولت کوروت نسل اول را نیز بر عهده داشت. با استفاده از فایبرگلس به جای فولاد، استحکام بدنه آوانتی دچار اختلال میشد، از این رو استیودیبیکر برای اولین بار از ستونهای فلزی داخلی (رول بار/Roll Bar) در داخل اتاق آوانتی بهره برد و ساختار درهای این خودرو را به گونهای طراحی کرد که در هنگام بسته بودن بر استحکام کلی اتاق و شاسی بیافزاید. حساسیتهای این چنینی در زمینه ایمنی آوانتی در آن دوران منحصر به فرد بود، چراکه هیچ یک از خودروسازان آمریکایی در عصر وینتج تا این اندازه به ایمنی و استحکام محصولات خود اهمیت نمیدادند. در نتیجه وزن نهایی آوانتی به رقم خیره کننده 1400 کیلوگرم محدود شد که با وجود استفاده از ساختارهای ایمنی بسیار سبک ارزیابی میشد.
این مدل همچنین برای اولین بار در میان محصولات آمریکایی به صورت استاندارد در محور جلو از ترمزهای دیسکی به جای ترمزهای رایج کاسهای استفاده کرد که تا اواخر دهه 1960 میلادی در سایر خودروسازان آمریکایی اجباری نشده بود. این ترمزها که در محصولات اروپایی به وفور استفاده میشد در میان محصولات آمریکایی پیش از مدل 1968 تنها به صورت آپشن با پرداخت هزینه اضافی آن هم در برخی مدلهای محدود به کار گرفته میشد.
در راستای افزایش ایمنی سرنشینان، نمای داخلی و داشبورد استیودیبیکر آوانتی با روکش نرم از فوم فشرده پوشیده شد تا در صورت بروز تصادف، سر سرنشینان به جای برخورد با داشبردهای محکم فلزی به این روکش نرم برخورد کرده و احتمال بروز آسیبهای جدی تا حد ممکن کاهش یابد. استفاده از روکشهای فوم نرم تا دههها بعد در بین خودروسازان جهانی رایج نشد. جالب آن که امروزه استفاده از چنین طراحی داخلی در بسیاری از خودروهای مدرن امروزی همچنان به صورت استاندارد دنبال میشود.
با توجه به نکات بیان شده در مورد خصوصیات منحصر به فرد آوانتی، این خودرو با طراحی خارجی بسیار رادیکال و منحصر به فرد و البته نمای داخلی کاربردی و ایمن، به یکی از ایمنترین خودروهای جهان در سالهای تولیدی مشهور شد که تا سالهای سال برای آن جانشینی معرفی نشد.
هیولای گمنام
استیودیبیکر آوانتی در پنج تریم کلی R1 تا R5 به تولید رسید که هر پنج تریم تنها از دو نوع پیشرانه V8پوش راد (16 سوپاپ) بهره میبردند. پیشرانه V8 ارتقا یافته مشترک با مدل هاک (Hawk) به حجم 4.7 لیتر (289 V8) به صورت تنفس طبیعی در تریم R1 قادر به تولید قدرت 240 اسب بخار بود که به عنوان ضعیف ترین تریم همچنان قابل توجه بود.
پیشرانه مشابه در تریم R2 با سیستم سوپرچارجر ارائه میشد که این پکیج به صورت کاملا دست ساز توسط کمپانی پکستِن (Paxton) مونتاژ میشد. این پیشرانه توانمند قابلیت تولید 290 اسب بخار قدرت را داشت که در آن دوران به واقع آغاز ورود به خودروهای عملکرد محور بود.
یک نمونه 304.5 اینچ مکعبی 5 لیتری V8 نیز در لیست سفارش بود که با تجهیز به سوپرچارجر توان تولید 335 اسب بخار قدرت را داشت که تشکیل دهنده نمونه تولیدی تریم R3 بود. دو نمونه دیگر از پیشرانه 304.5 V8 برای تریمهای R4 و R5 تنها برای اهداف آزمایشی به تولید رسیدند که تریم R4 فاقد سوپرچارجر بود که میتوانست 400 اسب بخار قدرت به تولید برساند. اما تریم نهایی R5 با تجهیز به دو سوپرچارجر پکستن، سیستم تزریق سوخت انژکتوری و سیستم جرقه مگنیتو قابلیت تولید قدرت خیره کننده 575 اسب بخار را داشت که در آن زمان ناشنیده و فضایی بود.
همه پیشرانهها از کاربراتور 4 دهانه تغذیه میکردند و نمونههای سوپرچارجر همگی دست ساز و سرهم شده شرکت پکستن بودند که به دلیل محدود بودن فضای پیشرانه بدون سیستم تهویه مطبوع ارائه میشدند. تنها 9 دستگاه آوانتی با پیشرانه توانمند 335 اسب بخاری R3 به تولید رسیدند و از این رو سایر نمونههای تولیدی از پیشرانههای 289 بهره میبردند. گیربکسهای قابل انتخاب یک نمونه 3 سرعت دستی و دو نمونه 3 و4 سرعت اتوماتیک را شامل میشدند.
پیشرانههای آوانتی نمونههای ارتقا یافته پیشرانههایی بودند که در حالت عادی در خودروهای اسپرت به کار میرفتند. با این حال تغییرات اعمال شده در این پیشرانههای انحصاری استفاده از پیستونهای آلومینیومی فورج شده، سرسیلندرهای مخصوص، تراکم بالای محفظه احتراق، میل بادامکهای خشن نزدیک به استانداردهای مسابقاتی، سیستم سوخت رسانی کاربراتوری 4 دهانه با دبی بالا و سیستم اگزوز دوبل مستقل برای تنفس بهتر را شامل میشد.
با تکیه بر چنین توان خروجی قدرتمندترین نمونه استیودیبیکر آوانتی در تریم تولیدی و البته نادر R3 قابلیت دستیابی به سرعت 100 کیلومتر بر ساعت از حالت سکون در زمان خیره کننده 5.5 ثانیه را داشت. آوانتی میتوانست تا 196 مایل بر ساعت معادل 313 کیلومتر بر ساعت سرعت بگیرد که نشان از پایداری درخور توجه حاصل طراحی بسیار ارودینامیک آن هم بر اساس محاسبات و حدسیات دقیق مهندسی بود که در بخش طراحی نمای خارجی آن انجام گرفت.
این خودروی گمنام توانمند در همان دوران تولید (سالهای 1962 و 1963) توانست 29 رکورد سرعت دریاچه بانویل را به نام خود جا به جا کند. بزرگترین شگفتی که آوانتی از خود بر جای گذاشت ارائه تواناییهای یک ابرخودرو از کلاس سوپراسپرت در قالب یک اسپرت GT دو و چهار نفره لوکس استاندارد خیابانی بود.
این خودروی گمنام توانمند در همان دوران تولید (سالهای 1962 و 1963) توانست 29 رکورد سرعت دریاچه بانویل را به نام خود جا به جا کند. بزرگترین شگفتی که آوانتی از خود بر جای گذاشت ارائه تواناییهای یک ابرخودرو از کلاس سوپراسپرت در قالب یک اسپرت GT دو و چهار نفره لوکس استاندارد خیابانی بود.
آوانتی در ایران
بدون شک برای بسیاری از خواننده های این مقاله جای تعجب خواهد داشت که بدانند تعداد بسیار انگشت شماری از این جواهر وینتج آمریکایی به خاک ایران نیز وارد شده است. در آن دوران حبیب الله ثابت، معروف به ثابت پاسال، بزرگترین سرمایهدار، بازرگان، صنعتگر و کارآفرین ایرانی مسئول واردات این خودرو به ایران بود. متاسفانه از تعداد دقیق واردات و سرنوشت این خودرو ارزشمند در ایران اخبار دقیقی در دسترس نیست اما میدانیم یک دستگاه از آن ها در حال سپری کردن فرایند پیچیده بازسازی است.
جالب توجه است که در آن دوران به دلیل عدم فراگیری سواد عمومی و بروز خطای شنیداری در تلفظ ایرانی شده "استودبکر"، برخی نام این برند را "استاد باقر" نیز خطاب می کردند.
بهترین محصول در بدترین زمان
مدیرعامل وقت استیودیبیکر، «شییِروود اِگبرت»، پیشبینی تولید 20 هزار دستگاه آوانتی در سال را در ذهن میپروراند، اما متاسفانه این تیراژ در سال اول تولید یعنی 1962 تنها محدود به 1200 دستگاه و در سال 1963 برابر با 4600 دستگاه بود. قیمت وقت پایه یک دستگاه استیودیبیکر آوانتیR1 در سال 1963-1964 چیزی در حدود 4445 دلار یعنی در حدود 150 دلار گران تر از یک دستگاه شورولت کوروت C2 کوپه قیمت میخورد.
متاسفانه با وجود ویژگیهای ایمنی، فنی و عملکرد محور بسیار برجسته آوانتی، ظاهر نه چندان دلچسب آن خریداران بیشتری را به سوی خودروهای جذابتری چون شورولت کوروت یا کوپههای 2+2 عملکرد محور دیگر چون شورولت ایمپالا روانه کرد که یا با قیمت نسبتا ارزانتری در دسترس بودند و یا با داشتن ابعاد بزرگتر کاربری مناسبتری را به مالک هدیه میدادند. در هر دو صورت طراحی جذاب تر نسبت به آوانتی بدون شک اولین فاکتوری بود که در دل خریداران مینشست.
استیودیبیکر آوانتی ویژگیهای برتر درون آستین خود را شاید به اندازه دو دهه زودتر از آنچه باید به نمایش گذاشت. اگر این خودرو در آغاز دهه 1980 میلادی و در اوج مشکلات زیست محیطی و کاهش شدید توانمندیهای خودروهای کوپه پا به بازار میگذاشت، بدون شک میتوانست سهم قابل توجهی از بازار خودرو ایالات متحده آمریکا را از آن خود کند.
پس از ورشکستگی استیودیبیکر در سال 1967، این کمپانی سه بار دیگر از سوی سه مالک متفاوت بهطور کامل خریداری و راه اندازی شد. از این رو آوانتی توانست در فرمتهای دیگری چون سدان و کانورتیبل تا سال 2006 بر خط تولید قرار بگیرد. توضیح داستان ادامه تولید استیودیبیکر آوانتی خود روایتی کاملا متفاوت و مستحق مقالهای انحصاری است. امروزه یک دستگاه آوانتی به صورت میانگین چیزی در حدود 20 تا 60 هزار دلار قیمت میخورد.
گزارش